نرسید به حنجرِ خشکتِ آب، ای وای، ای وای شدی با تیر سه شعبه سیراب، ای وای، ای وای نیم باز چشمهای گریون، ای وای، ای وای سرت افتاد رو شونت ای وای، ای وای با چه روی ببرم من، تو رو پیش مادرت ای اصغر کاش بجایِ تو میاومد تیر به سمت پدرت ای اصغر جا بارون، استخونه، گلوی تو، شده با تیر سه شعبه پاره ضربهاش از که شدید بود چیزی نمونده ازت شیرخواره هی دل(۴) نفست دیگه نمیاد بالا، ای وای، ای وای روی دستم میزنی دست و پا، ای وای، ای وای نمیشه تو رو تکان داد اصغر ای وای، ای وای به رباب چی و نشون داد اصغر، ای وای، ای وای با قد خم، با چشم نرم، تو رو پشت خیمهها خاک میکنم تا نفهمه، مادر تو، تو رو بی سر و صدا خاک میکنم نیزهدارها، رو سر تو دارند انگار قیمت میزارن میدونم واسه درهم تن تو با نیزه بیرون میارن هی دل(۴)