میلرزه زانوی فاتح
20461
154
- ذاکر: محمدحسین حدادیان
- سبک: زمینه
- موضوع: فاطمیه
- سال: 1400
میلرزه زانوی فاتح بدر و خیبر
رحمی کن، رحمی کن به التماس حیدر
قدم قدم از مسجد تا خونه
اسم تو رو بردم، کاشکی که میمردم
همونجا که خوردی زمین تو کوچه
منم زمین خوردم، کاشکی که میمردم
چشماتو نبند علی برات روضه بخونه
به یاد اون روزی که میاد میون گودال غریبونه
چشماتو ببند نبینی گودال چه خبره
انقده ضربه میزنه تا سرو ببره بالاخره
بلند شو بگو بنی قتلوک عطشانا
بلند شو بگو بنی ذبحوک عریانا
*****
زینبت از دیشب دلش چه بیقراره
میخونه با گریه حسین کفن نداره
پیروهنی که دوختی این شبها
تو با هزار زحمت کاشکی نره غارت
غروب عاشورا بین آتیش
روسری بچهات کاشکی نره غارت
چشماتو نبند علی برات روضه بخونه
دلشورهی هر شب علی، زینب و شام غریبونه
چشماتو ببند وقتی میای از یه راه دور
سر حسینت رو نبینی، میسوزه تو آتیش تنور
بلند شو بگو بنی قتلوک عطشانا
بلند شو بگو بنی ذبحوک عریانا
*****
میپیچه عاشورا نالهی یا بنیات
میسوزه تو آتیش موی سر رقیهات
رو نیزه بسته میشه از پهلو سر ابوفاضل
امون امون ای دل، امون امون ای دل
دخترمون میره چهل منزل با ناقهی بی محمل
امون امون ای دل، امون امون ای دل
چشماتو نبند علی برات روضه بخونه
برای ناموس من و تو یه دونه معجر نمیمونه
چشماتو ببند نبینی تو مجلس شراب
داغ علی تازه میشه تا حرمله میخنده به رباب
حالا قاتلت روبهروی ربابه
لالا مادرت توی بزم شرابه
رحمی کن، رحمی کن به التماس حیدر
قدم قدم از مسجد تا خونه
اسم تو رو بردم، کاشکی که میمردم
همونجا که خوردی زمین تو کوچه
منم زمین خوردم، کاشکی که میمردم
چشماتو نبند علی برات روضه بخونه
به یاد اون روزی که میاد میون گودال غریبونه
چشماتو ببند نبینی گودال چه خبره
انقده ضربه میزنه تا سرو ببره بالاخره
بلند شو بگو بنی قتلوک عطشانا
بلند شو بگو بنی ذبحوک عریانا
*****
زینبت از دیشب دلش چه بیقراره
میخونه با گریه حسین کفن نداره
پیروهنی که دوختی این شبها
تو با هزار زحمت کاشکی نره غارت
غروب عاشورا بین آتیش
روسری بچهات کاشکی نره غارت
چشماتو نبند علی برات روضه بخونه
دلشورهی هر شب علی، زینب و شام غریبونه
چشماتو ببند وقتی میای از یه راه دور
سر حسینت رو نبینی، میسوزه تو آتیش تنور
بلند شو بگو بنی قتلوک عطشانا
بلند شو بگو بنی ذبحوک عریانا
*****
میپیچه عاشورا نالهی یا بنیات
میسوزه تو آتیش موی سر رقیهات
رو نیزه بسته میشه از پهلو سر ابوفاضل
امون امون ای دل، امون امون ای دل
دخترمون میره چهل منزل با ناقهی بی محمل
امون امون ای دل، امون امون ای دل
چشماتو نبند علی برات روضه بخونه
برای ناموس من و تو یه دونه معجر نمیمونه
چشماتو ببند نبینی تو مجلس شراب
داغ علی تازه میشه تا حرمله میخنده به رباب
حالا قاتلت روبهروی ربابه
لالا مادرت توی بزم شرابه
نظرات
نظری وجود ندارد !