
درد بود و درد بود و درد بود زیر چشمت جای دست مرد بود این غم کجا برم، که تو را مردها زدند عالم کنار من، همه در امنیت ولی زهرا میان خانهی من، امنیت نداشت وای وای مادر... روضهی غسل و خونه و تابوت ندیده بودم، شکسته پهلوت رسیده دستم، به زخم بازوت مُنهدةَ الرُکن، ناحلةَ الجسم نمونده چیزی، از تو به جز اسم خدا به دادم برسه، فاطمه فاطمه فاطمه کنار قبرت میخونم، فاتحه فاتحه فاتحه یا فاطمة الزهرا... برای حیدر، نمونده صبری روی لبامه، ولست ابری برات بمیرم، که بین قبری چادر خاکی، قاتل من شد راوی کوچه، اشک حسن شد در وسط کوچه تو را میزدند فاطمه فاطمه فاطمه کاش به جای تو مرا میزدند فاطمه فاطمه فاطمه یا فاطمة الزهرا... کتاب عمرت، ورق ورق شد غروی گونه، رخ شفق شد چه شد که دست، تو بیرمق شد کبوتر من، نپر ز لانه میر صفا رو، از آشیانه وای من و وای من و وای من، واویلا واویلا میخ در و سینهی زهرای من، واویلا واویلا بی محمل بردنم دستای بسته چهل منزل بردنم چند تا بی مروت قاتل بردنم سایهی خواهر من را، زن همسایه ندید مانده در دایرهی دیدهی اعدا من و تو ایم محرم عمه، بقیه نامحرم حسینیام من، خدا گواهه شبای جمعه، روزه به راهه مادر سادات، تو قتلگاهه گوشهی گودال، حضرت زهراست ام بنینه، زائر عباس ای حرمت قبلهی حاجات ما، ابالفضل ابالفضل ذکر تو تسبیح و مناجات ما، ابالفضل ابالفضل یا فاطمة الزهرا...