
عبا منم، رو شونههای ختم الانبیا منم برای افتخار من همین بسه که محرم اهالی کسا منم یادم میاد خندهی شادی رو لبای پنج تنو یادم میاد تو جمعشون وقتی که راه دادن منو یادم میاد خاطرات خوش حسین و حسنو ولی حیف که روزای خوبمون دووم نیاورد خنده روی لب اهالی این خونه پژمرد پشت در محور آل عبا روی زمین خورد یارالی مادرم، وای مادرم، وای مادرم، وای ***** عبا منم راوی غصههای مرتضی منم محرم فاطمه تو اون زمانی که زیر لگد فضه رو زد صدا منم یادم میاد پوشش زهرا روی خاکا من شدم یادم میاد خودم برای محسنش کفن شدم یادم میاد شاهد اشک و نالهی حسن شدم روضهها که توی کوچه دیدم یادم میمونه دیدم یکی با ریسمان هی علی رو میکشونه روی غلاف و میخ در پر از قطرهی خونه یارالی مادرم، وای مادرم، وای مادرم، وای ***** عبا منم چه سخته که گریز روضهها منم یه روز شدم تو کوچه یار حیدرو یار حسین تو دشت کربلا منم یادم میاد تشییع جنازهی علی اکبرو یادم میاد تا خیمه بردم یه جوون پرپرو یادم میاد تکه به تکه شده بود یه پیکرو تو بغلم گرفتم جسمی که پاشیده از هم حال حسینو اینجور تا حالا ندیده بودم تیکههای علیشو جمع میکرد با قامت خم ***** خمیده خمیده رسیدم به تو شکستم شکستم دم جسم تو عزیزم عزیزم شبیه تنت بریده بریده میگم اسمتو دونه دونه زخماتو بستم حالا یاد اون لحظه هستم انگار که قنداقهات رو دادن به دستم لالا لالا علی اکبر من گفت زهی جانا شکار شیر کردی دل دیوانه را زنجیر کردی جوان با ما مدارا کن، مدارا ببین ما را ز داغت پیر کردی