
چرا دیگه اشک نمیریزی، چرا دیگه رو نمیگیری چرا دیگه دست به دیوار و دست به پهلو نمیگیری نگو میخوای بری، بگو که بهتری تو سختیا فقط تو یار حیدری آخه چرا میخوای تنها بری بمون عزیزم، دلخوشیامو رفتنت ازم میگیره اگه بری بدون تو دلم میگیره بمون عزیزم اگه نباشی خونمونو غم میگیره اگه بری بدون تو دلم میگیره آه خانومم، آه خانومم، آه خانومم بمون عزیزم با این که روی ماه تو هنوز کبوده برای دخترای تو یتیمی زوده، بمون عزیزم بمون عزیزم حالا که موی زینبت رو شونه کردی با دستای شکسته کار خونه کردی، بمون عزیزم آه خانومم، آه خانومم، آه خانومم ***** ای ماه آسمونی شد وقت روضهخونی خانوم خونهی من حیف شد، نشد بمونی اگه نبود روضهی دیوار و در و سوختن تو اگه نبودی زخمی خاطرات کوچه، تن تو روز شهادتت میشد تولد محسن تو اهانت به من کرد، جسارت به زن کرد جلو چشمای من روی مادرم دست بلند کرد از عمد مادرو پیش پسر زدن از عمد با لگد محکم به در زدن هی کند میبره، لشکر کلافه شه فکر کن سنان که هست شمرم اضافه شه اون نیزه میزنه، این تیغ میکشه زینب به روی تل هی جیغ میکشه