مـیروم و نمیرود، از سر کوی تـو دلم
3785
16
- ذاکر: رحماننوازنی
- سبک: واحد
- موضوع: شام غريبان
- مناسبت: شام غریبان
- سال: 1401
(مـیروم و نمیرود، از سر کوی تـو دلم
زنده به ظاهرم ولی، داغ تـو گشته قاتلم)۲
من به میان مقتل و، تو بـه کنـار محملم
نعش تو روی سینهام، رأس تو در مقابلم
دوش فقط تو بودهای، حرف دل شکستهام
شـاهد گفتـهام بــوَد، نافلـهی نشستهام
اباعبدالله...
ای به گلوی خشک تو، درود من سلام من
رکوع من سجود من، قنوت من قیام من
مرهم زخم سینهات، گریهی صبح و شام من
منم منم مطیع تو، تویی تویی امام من
خدا کند به هر نفس، جان مرا فدای تو
گر تو اشارتی کنی، سر شکنم برای تو
اباعبدالله...
تو شام را به دیدهی، یزید شام میکنی
تو کار خصم را به یک، خطبه تمام میکنی
تو خواب را به دیدهی، عدو حرام میکنی
تو از کنار تشت زر، به من سلام میکنی
منم که روز خصم را، با تو سیاه میکنم
به زیر چوب خیزران، تو را نگاه میکنم
کعبهی غمهایی، مریم زهرایی
تو همان اشکی که، مرهم دلهایی
روی دوشت بار، اعظم عاشوراست
قلب صبور تو، قبلهی انبیاست
یا زینب، عقیلة العرب...
زنده به ظاهرم ولی، داغ تـو گشته قاتلم)۲
من به میان مقتل و، تو بـه کنـار محملم
نعش تو روی سینهام، رأس تو در مقابلم
دوش فقط تو بودهای، حرف دل شکستهام
شـاهد گفتـهام بــوَد، نافلـهی نشستهام
اباعبدالله...
ای به گلوی خشک تو، درود من سلام من
رکوع من سجود من، قنوت من قیام من
مرهم زخم سینهات، گریهی صبح و شام من
منم منم مطیع تو، تویی تویی امام من
خدا کند به هر نفس، جان مرا فدای تو
گر تو اشارتی کنی، سر شکنم برای تو
اباعبدالله...
تو شام را به دیدهی، یزید شام میکنی
تو کار خصم را به یک، خطبه تمام میکنی
تو خواب را به دیدهی، عدو حرام میکنی
تو از کنار تشت زر، به من سلام میکنی
منم که روز خصم را، با تو سیاه میکنم
به زیر چوب خیزران، تو را نگاه میکنم
کعبهی غمهایی، مریم زهرایی
تو همان اشکی که، مرهم دلهایی
روی دوشت بار، اعظم عاشوراست
قلب صبور تو، قبلهی انبیاست
یا زینب، عقیلة العرب...
نظرات
نظری وجود ندارد !