عجب شام غریبانی

عجب شام غریبانی

[ محمدحسین پویانفر ]
همه با دامن آتش گرفته رو به گودالند
عجب شام غریبانی، عجب شام غریبانی
من و پاره گریبانی، تو و گودال طوفانی

یکی زد دو تا زد همه صورتت عوض شد
پر از خون شد این خاک، رنگ تربتت عوض شد

خیمه‌ی زن‌ها رو ببین
چه آتیشی چه آتیشی چه آتیشی
بیفته زینب رو زمین
بلند میشی بلند میشی بلند میشی

حسین جان حسین جان مظلوم من حسین جان
حسین جان حسین جان ای بی کفن حسین جان

سر پیراهن تو گریه‌ی ما را در آوردند
میان این‌همه کشته چرا تنها تو عریانی
فتاده بین میدانی، نمی‌بینم مسلمانی

زمین‌و بگردی پر یال ذوالجناحه
خدایا کمک کن مادرش تو قتلگاهه
شکسته شکسته سر روی تنت می‌ذارم 
که باید سه ساعت از تو نیزه در بیارم

پرت کردن عمامه‌تو
نمی‌بخشم نمی‌بخشم نمی‌بخشم
حسین اون سه ساعت و
نمی‌بخشم نمی‌بخشم نمی‌بخشم
چکمه روی سینه‌تو
نمی‌بخشم نمی‌بخشم نمی‌بخشم
حسین اون سه ساعتو
نمی‌بخشم نمی‌بخشم نمی‌بخشم

حسین جان حسین جان، مظلوم من حسین جان
حسین جان حسین جان، ای بی کفن حسین جان

خبر داری تو که رفتی به کوچه‌گردی افتادم
به من از تو فقط هجران رسید آن هم چه هجرانی
تو که شاه شهیدانی چرا گیسو پریشانی

بریده بریده نفسی دیگه ندارم
نگاه کن که سمت شام و کوفه رهسپارم

ببین به دست من طناب
هلال من هلال من هلال من
ناله بزن بزم شراب
به حال من به حال من به حال من

حسین جان حسین جان مظلوم من حسین جان
حسین جان حسین جان ای بی کفن حسین جان

نظرات