گلهای باغ مصطفی پرپر شده در قتلگاه افتاده راه کاروان در مقتلی پر سوز و آه شد اولین زائر بر این لیلی دل مجنون او او با چه حالی بنگرد پیکر پرخون او ای ساربان آهسته ران کارام جانم میرود آن دل که با خود داشُتم با دلستانم میرود