من زینبم سفینهی غمهای حیدرم زیباترین نتیجهی اِعجاز کوثرم مجلس به پا کنید و مُحرم رسیده است عَبدِخدا شوید در این ماه محترم اول کسی که آمده در روضه فاطمهست اول سلام کن به دلِ خونِ مادرم بعد از سلام بوسه بزن با تمامِ عشق بر پرچم سیاه عزای برادرم واویلتا حسین... حرف از جنون کسی نزند با وجود من مجنونترین هواییِ اربابِ بیسرم باور کنید پرچمِ عشقِ حسین شد بَرپا به زیر پارگی کهنهمَعجرم با دستِ بسته حامی دلدار خود شدم من زینبم خدیجهی عشقِ پیمبرم دنبالهی رسالت خَتم رسالتم من زینبم رسول شهیدان بیسرم مَشمولِ فیض نیمهشبِ مادرم شده آن دیدهای که گریه کند بر برادرم واویلتا حسین... رسمش نبود و اینکه تو بی من سفر کنی چون سایه بر کَرانهی دردم گذر کنی ای همسفر نبود و چنین رسم هَمرَهی کَز نیمهراه عَزمِ مسیر دگر کنی رسمش نبود با سفر ناگهانیت یک باغِ یاسِ غمزده را در به در کنی ای عشقِ جانسِتان به فدای تو زینبت تا چندپا سکوت و مرا خونجگر کنی بگذار تا که خواهر تو نوحهخوان شود ترسم که عَرش همه زیر و زِبَر کنی واویلتا حسین... یا زینب این چه....... چله بیکَسیست باشد که بر غلامِ سیاهت نظر کنی شد غرقت آب همسفر کمان عشق کای راست بعد از این همه غربت کمر کنی من روضهخوانِ آن بدن پاره پارهاَم کِی شعر را برای دلم بال و پر کنی از کربلا نوشتن و گفتن بهانه است تا اینکه سهم من ز غمت بیشتر کنی واویلتا حسین...