من حُسِینَم که جهان واله و حِیرانِ من است اَبر و باد و مَه و خورشید به فرمانِ من است جَدِ من اَحمَدِ مُختارِ قُرِیشی نَسَب است پدرم حِیدَرِ کَرار، اَمیرِ عَرَب است مادرم فاطمه خود خِلقَتِتان را سَبَب است از اَزَل عشق خدا در رَگ و در خونِ من است (آدم اَر حضرت آدم شده مَدیونِ من است)۲ حُسِین، حُسِین.... من حُسِینَم همه مِصباحِ هُداتَم خوانَند انبیاء ناجی و کِشتیِ نِجاتم خوانَند اولیاء شافِع یومِ عَرَصاتَم خوانَند (شیعه مجنونِ من و عاشق و شیدایِ من است حُکمِ آزادی او بسته به امضایِ من است)۲ حُسِین، حُسِین... (لحظه ای راکه دَمَد صور عَلَم دستِ من است)۲ دادگاهی که به پا هَست قَلَم دستِ من است حُکمِ آزادی و تَبعید اُمَم دستِ من است هرکه شد اهل تَوَلا به علی میبخشم (هرکه بِگریست به زَهرا به عَلی میبخشم)۲ حُسِین، حُسِین... بوی گلهای بهاری همه از بویِ من است ماهیان، آبزیان زنده به نیرویِ من است (قبلهی اهل وِلایت خَمِ اَبروی من است)۲ خَطِ مَشکَم خَطِ سرخِ شَرَف و آزادی است مَکتَبَم مَکتَبِ ضِدِ سِتَم و بیدادی است هر که شد اهل تَوَلا به عَلی میبخشم هر که بِگریست به زَهرا به عَلی میبخشم حُسِین حُسِین... (هرکه بِگرِفته جُنون در اَثَر عشقِ من است)۲ یوسِف انگشت نَما دَر گذرِ عشقِ من است کَربَلا نقطهی عَطفِ سَفَرِ عشقِ من است قلب من مرکز پاکیزهترین احساس است (چه غَم ازحادثه چون همسفرم عَباس است)۲ حُسِین، حُسِین... من حُسِینَم ضربانِ دل من یا زَهراست (نقش دیوار و دَرِ منزل من یا زَهراست)۲ (باعث حَل شُدَنِ مشکل من یا زَهراست)۲ نام زهرا نه فقط ذکرِ لَبِ حِیدَر بود فاطمه رشتهی تَسبیح به پِیغَمبَر بود حُسِین، حُسِین...