اللهُاکبر، لشکرِ دشمنِ کفّار چه پریشان شده اللهُاکبر، نوهی شیرِ خدا وارد میدان شده اللهُاکبر، چهرهی احمدِ مختار نمایان شده اللهُاکبر، این علیاکبرِ لیلاست که رجزخوان شده شده محشر سراسر در دل لشکر چه غوغا کرده علیٌ الاکبر همه مضطر، شدن پَرپَر، نمانده سر چه غوغا کرده علیٌ الاکبر لا حَولَ وَلا قُوّة اِلّا بالله... با تکبیر میزنه، تا شمشیر میزنه مؤذّنِ خیمه داره با تحریر میزنه با تدبیر میزنه، نفسگیر میزنه توی گلّهی کفتارها داره شیر میزنه علیاکبر، علیاکبر... اللهُاکبر، عمر سعدِ لعین پاره گریبان شده اللهُاکبر، لشکرش بیزره و بیسر و سامان شده اللهُاکبر، همه گفتن عجیب است چه جریان شده اللهُاکبر، هنوز جنگ شروع نشد انگاری پایان شده عمو عباس میبینه میگه ماشاالله چه غوغا کردی گُلپسرِ لیلا مقام و اَرجِ تو پیش خدا والا لا حَولَ وَلا قُوّة اِلّا بالله... داره هِی میزنه، پیاپی میزنه نفهمیدن که سراشونو کِی میزنه مرتّب میزنه، مؤدّب میزنه توی گلّهی کفتارها داره شیر میزنه علیاکبر، علیاکبر...