شور و نوا دارم، ذکر خدا دارم در سینهام حال و هوای، سامرا دارم خداوندا دلم تنگه، برای مرقد هادی دوباره کِی فتد چشمم، به صحن و گنبد هادی به جان حضرت هادی، دل من را خدایی کن به جان حضرت زهرا، دلم را سامرایی کن شد گفتگوی من، شد آرزوی من آری دوباره شوق آن، صحن و سرا دارم در سینهام حال و هوای سامرا دارم شور و نوا دارم، ذکر خدا دارم در سینهام حال و هوای سامرا دارم شنیدم روضهخوان گفته، به تو صدها جسارت شد سخنها از طناب و دست بسته و اسارت شد تو را در بزم مِی بردند، به اشکت خندهها کردند دوباره بَزم شادی دورِ تو آن بَردهها کردند دست تو را بستند، قلب تو بشکستند آهی زِ دل از روضهی، شام بلا دارم در سینهام حال و هوای سامرا دارم شور و نوا دارم، ذکر خدا دارم در سینهام حال و هوای سامرا دارم روضه بخوان مادر، از پیکر بی سر روضه بخوان یا فاطمه، از خنجر و حنجر نبودی کربلا بینی، چه غوغایی به مقتل شد همان ساعت که زینب بر فراز وادی تَل شد در آن گودی سَنان بود و، سَنان میزد به پهلویش که شمر بی حیا آمد، گرفت از پشت سر مویش با خنجری بُرّان، بَر حنجری عطشان میزد چنان ضربه کشان، آلالهات پَر پَر روضه بخوان یا فاطمه، از خنجر و حنجر به روی نیزهها گشته، سَر قاسم سَر اکبر سَر سَقا، سَر شاه شهیدان و سَر اصغر چه مَعجرها شده غارت، عبای کودکان بُردند چه انگشتر چه گوشواره، به کوفه شامیان بُردند صدها جسارت شد، حَرم به غارت شد با کَعبِ نِی محکم زدند، بر شانهی خواهر مظلوم، حسین غریب، حسین آقا، حسین بی سر، حسین تشنه، حسین حسین...