دارد ز دوردست میرسد

دارد ز دوردست میرسد

[ حاج عبدالرضا هلالی ]
دارد ز دوردست سپه‌دار می‌رسد، دلدار می‌رسد
او یک نفر ولی با او علی، حمزه و عمّار می‌رسد

دلدار می‌رسد
یعنی عَلَم به دوش علمدار می‌رسد
گویا دوباره جعفر طیّار می‌رسد

نیزه به دست در پی پیکار می‌رسد
سقای عشق سیّد و سالار می‌رسد

سردار سرسپرده‌ی میدان کربلا
میر و وزیر حضرت سلطان کربلا 

وقت رجز شده دارد به گوش‌مان صدای خوش یار می‌رسد

می گیر و نوش کن
مستانه گوش کن
ذکر انا ابن حیدر کرّار می‌رسد

هشدار می‌رسد
وقت نزول قدرت پروردگار شد
حالا زمان معرکه‌ی ذوالفقار شد

باز انفجار شد
این بد مصیبتیست که کوفه دچار شد

کاری نکرد او چندین نگاه کرد
یک لشکری قدم به قدم تار و مار کرد

آقام می‌رسد
مولا می‌رسد
دلدار می‌رسد
یعنی عَلَم به دوش علمدار می‌رسد

یا اباالفضل یا ابالفضل

نظرات