پهلوان عرب، شهریارِ عجم قمرِبنیهاشم، افتخار حرم اقتدارو نگاه، زلفِ یارو نگاه شیرو شکارو نگاه سجده کردن دشمن به ذوالفقارو نگاه بیبدل رو ببین، چشمِ یَل رو ببین دستِ اجل رو ببین دَمِ مغربِ کربلا، صبحِ جَمل رو ببین شِبهِ حسن، عباس ابنِ علی کمرشکن، عباس ابنِ علی بسته کمربندِ حیدریو مُسلّماً عباس ابنِ علی عباس ابنِ علی، عباس ابنِ علی... محشری شده در کربلای حسین حمله کرده به خیبر مرتضیِ حسین ضربِ دستو بِرم، نازِ شصتو بِرم نگاه مستو بِرم دستمال زردی که هنوز نبسته بِرم هیجانو بِرم، ابروانو بِرم تیرو کمانو بِرم رجزِ شیر سرخِ عربستانو بِرم اباالقمر، عباس اِبنِ علی مرد خطر، عباس اِبنِ علی نام پدر را زنده میکند چُنین پسر، عباس اِبنِ علی عباس اِبنِ علی، عباس اِبنِ علی... جلوه داده خدا، چشم نافذشو چه جوابی بدن هَل مِن مبارزشو وقتی دَم رو گرفت، پاقدم رو گرفت زیرِ عَلَم رو گرفت، دستِ لشکری زد دامنِ حرم رو گرفت تا که جانخورن، بیصدا نخورن چوبِ خدا نخورن مثل عَبدُوَد و مَرحَب بیهوا نخورن خوف و رِجا، عباس اِبنِ علی مهدِ وفا، عباس اِبنِ علی نعره و تکبیرش بهم زده معرکهها، عباس اِبنِ علی عباس اِبنِ علی، عباس اِبنِ علی...