به مقام قرب خدا کسی ز ره ریا ننهاده پا نرسیده قرب خدا اگر نشود دلت بَری از ریا پی مال و مکنت و سیم و زر مکن از طریق خطا گذر مفکن به غیر خدا نظر که نیوفتی از نظر خدا به تو آنچه گفته مجو، مجو سخنی ز چون و چرا مگو همه نیکویی چو رسد از او دگر از تو چون و چرا، چرا؟ تو نمک چشیدهی آن شهی ز قبول و رد وی آگهی چه بداختری که رضا دهی به هرآنچه او ندهد رضا هله مژده ده که سپاه گل زده زده خیمه در دمن و چمن روش هوا شده رشک چین وزش صبانَفَس خُتن شده دشت و دامن دلربا ز پرنده سوسن و یاسمن دم صبح کن پی بسته را که گشوده لب و کام و دهن شده غنچه تازه عروسِ گل شده مرغ مطرب و چنگ زن ز غریب و شورش بلبلان به حریم گل شده انجمن همگی به وصف جمال گل زده عاشقانه دَم از سخن چو هجوم حلقهی عارفان به درِ سرای تو یا علی علی یا علی نه گزاف گفتهام این سخن که جهان چو پیکر و جان تویی نه خطاست گفتهی نقض من که عزیز کون و مکان تویی ثمر درخت بقا تویی شجر همیشه جوان تویی به ریاض دانش و معرفت گلِ تازه، سروِ روان تویی علی اسم اعظم و مظهرش به هزار نام و نشان تویی دمِ روحبخشِ صبا تویی نمک زمین و زمان تویی چه زبان ثنای تو بِشمُرد که به کام دهر زبان تویی چه بیان مدیح تو را سزد که خدای نطق و بیان تویی بهخدا که آمده منفعل قلم از ثنای تو یا علی علی یا علی اگر طفلی ز پا افتد چو میخواهد که برخیزد به تعلیم پسر بابا علی گوید علی گوید علی یا علی تو امان عالم و آدمی تو امین سرّ محمّدی تو طلوع جلوهی اوّلی تو مکین مسند سرمدی تو سر ملوک ممالکی تو مجددی تو مسددی تو ز شک و ریب منزهی که تو جوهری و مجرّدی تو عزیز و زبدهی مردمی تو مجلّلی و سرآمدی تو مفخّمی تو معظّمی تو مظفری تو مویبدی تو بلیغ خطبه و منبری تو اساس مسجد و معبدی تو به باء بسم نقطهای تو روح و معنی ابجدی چه شهی بُود که به مُلک خود نبود گدای تو یا علی