به حالم ببارو، ببین روزگارو نکُش ذوالفقارو نرو فاطمه تو تنهام نذار و نرو فاطمه پُر از زخمه پهلوت، در افتاده بود روت رسید کار به تابوت نرو فاطمه همه مات و مبهوت نرو فاطمه خونهی سوخته، تکیه به دیوار زدی با شونهی سوخته روی کبود بدتره یا گونهی سوخته؟، شونهی سوخته ای وایِ من ای وایِ من، زهرای من زهرای من یه شهرو امامش، نکردند سلامش عُمَر با غلامش تو رو میزدند با تیغ و نیامش تو رو میزدند تو جون میدی از درد، میگفتم که برگرد مغیره کمک کرد تو رو میزدند دیدم چهل تا نامرد تو رو میزدند حرف از قلافه، چند وقته که از مالیات قنفذ معافه بازوت شکست و چند تا ضربه زد اضافه، حرف از قلافه عمر تو کم شد، اینکه به آب لب نزدی درد دلم شد غذا نخوردی سفره دست نخورده جمع شد، دردِ دلم شد نفس نفس نزن گلم، سر اومده تحملم کارای خونه پای من، خانومِ بی تعادلم کاشکی تو خونهی من بازم بگو بخند شه خوردی زمین تو با سر، که علی سربلند شه گفتم نرو، گفتی با من کار ندارند هرچی باشند دیگه با زن کار ندارند گفتم نرو، لعنت به این میخِ درو گفتم نرو، ازم گرفتند کوثرو بخند بخاطر علی، بخند که حالم جا بیاد همین روزا قرار بودش، محسنمون دنیا بیاد حلالم کن عزیزم، تو رو زدند بجا من من یه سپر فروختم، شدی سپر برا من پهلوی من، پهلوی تو خورده لگد پیش چشام سر ناموسم داد میزد زهرا پیش چشای من میسوزه دنیام داره بجای من میسوزه چه بغضی شکوندی، چقدر تشنه موندی چقدر روضه خوندی با موی حسین دلم رو سوزوندی با موی حسین چه درد آشنایی، تو فکر کجایی؟ الان کربلایی دم قتلگاه با زینب دوتایی دم قتلگاه انار سوخته، نیزهی داغ بدتره یا مسمار سوخته؟ مقتل شده حرف از در و دیوار سوخته، مسمار سوخته گلوی پاره، روضه نمیخواد این تنی که سر نداره اومدی که نگن حسین مادر نداره قربان آن آقا که انگشتر نداره