بَه‌بَه، بَه‌بَه به این قامت رعنای اباالفضل

بَه‌بَه، بَه‌بَه به این قامت رعنای اباالفضل

[ حسین ستوده ]
(بَه‌بَه، بَه‌بَه به این قامت رعنای اباالفضل) ۲
لشکر همه مبهوت تماشای اباالفضل
(اسفند کنید دود) ۲
خورشید بوَد یک‌سره شیدای اباالفضل 

(بیارید سپرش را، کلاه‌خود سرش را) ۲
برای خلقتش کرده خدا رُو، تمام هنرش را 
(ببینید جگرش را، به‌ میدان اثرش را) ۲
به لشکر زده تا زنده نماید، دوباره پدرش را

(از علی یادگار، داره به دستْ ذوالفقار) ۲
یل هاشم‌تبار، عدو کند تار و مار 
ای جانم، جانم علَمدار

قمر بنی‌هاشم، عبّاس اباالفضل...

*****

جانم، جانم، جانم که علَم گردیده‌ مختصّ سپهدار
در لشکر خصم است همه‌جا بحث یه سردار 
(دشمن به فرار است) ۲
از هیبت مردانه و از ترس علَمدار 

(مثال کوه مقاوم، به میدان شده حاکم) ۲
فنون رزم و جنگش شده مشقِ، علی‌اکبر و قاسم 
(به میدان شده عازم، حضورش شده لازم) ۲
عدو زَهره کند آب ز نامِ، امیر بنی‌هاشم 

(در زمین زلزله، توی حرم هلهله) ۲
این ابوفاضله، شیر و یل کامله 
(ای جانم، ترسیده حرمله) ۲

قمر بنی‌هاشم عبّاس اباالفضل...

نظرات

چجوری میشه دانلود کرد آخه ؟!