بغضیو که زینب تو گلو می‌ریزه

بغضیو که زینب تو گلو می‌ریزه

[ سیدمهدی حسینی ]
بغضیو که زینب تو گلو می‌ریزه
با کوه بگم، کوه فرو می‌ریزه

داغی که واسش آیِنه‌ی دِق میشه
صحرا بدونِ دشت شقایق میشه

ناله رو ناله، ناله رو ناله
ریخته رو صحرای محشر
لاله رو لاله، لاله رو لاله
سینه  سُرخِ  زخمی من، بی پر و باله 
بین گوداله 

نیزه بارونه، نیزه بارونه
دل بریدن از همه غیر تو آسونه
چشمِ من مثل دل تو کاسه‌ی خونه
 دل پریشونه

لب تشنه‌تر از ماهیِ دریا بودی
مهمون شب تارِ کلیسا بودی

دنبال سرت پیاده راه افتادم
پشت سر تو، تو قتلگاه افتادم

رفتی از دستم، رفتی از دستم
بیشتر از هرکی هنوزم عاشقت هستم
کاشکی زخمِ روی پیشونیتو می‌بستم 
رفتی از دستم

ما رو آزردن، مارو آزردن
مارو عمداً از کنار قتلگاه بردن
خنده کردن گریه‌ی مارو در آوردن 
بچه‌ها مُردن، دخترا مُردن

میری و تنت بعد سه روز خاک میشه
عطر تنت از پیروهنت پاک میشه

گودالو با حال خسته پیدا کردم
انگشترتو شکسته پیدا کردم

آرزو کردم، آرزو کردم
واسه‌ی تو، قتلگاهو زیر و رو کردم
من یه یادت خاک این گودالو بو کردم 
باز شروع کردم

اشک و آه من، اشک و آه من
تشنه بودی ای رفیق نیمه راه من
چادر خیمه نمیشه سرپناه من

نظرات