(ای سلیمان از چه مینازی به جاه و حشمتت)۲ (صدهزاری چون سلیمان ریزهخوار زینب است)۲ (کربلا خواهی اگر از زینب کبری بگیر)۲ (چون کلید کربلا، در اختیار زینب است)۲ ظهر عاشورا به دور خیمهها خطی کشید گفت طفلان را که اینجا پادگان زینب است پادگان زینبیه افسری دارد عجیب (نام او باشد رقیه، دیدبانِ زینب است)۲ پاسبان خیمهها تا ظهر اگر عباس بود (شب نگهبان در کنار نهر عَلقَم، زینب است)۲ بعد صد سال و اگر، سر قبرم گذری من کفن پاره کنم، زندگی از سر گیرم بر مشامم میرسد، لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند، آرزوی کربلا تشنهی آب فراتم، ای عجل مهلت بده تا بگیرم در بغل، قبر شهید کربلا