انقده بی تو گریه كردم
10960
67
- ذاکر: حاج محمود کریمی
- سبک: زمینه
- موضوع: اربعین
- سال: 1393
انقده بی تو گریه كردم
آی داداش آی حسین آی حسین
كاشكی مدینه بر نگردم
آی داداش آی حسین آی حسین
من دوباره به تو رسیدم
آی داداش آی حسین آی حسین
كاشكی مدینه بر نگردم
آی داداش آی حسین آی حسین
سرت رو روی نیزه دیدم
آی داداش آی حسین آی حسین
از جیگرم آه كشیدم
آی داداش آی حسین آی حسین
دنبال بچه های زخمیت
آی داداش آی حسین آی حسین
پای برهنه میدویدم
آی داداش آی حسین آی حسین
همه دیدم من و رجز های من
همه دیدن شرر به اشرار زدم
همه دیدن چقدر من و میزدن
كسی ندید چقدر برات زار زدم
روزی هزار بار مردم
آی داداش آی حسین آی حسین
مردم و از سفر آوردم
آی داداش آی حسین آی حسین
كوفه و شام و فتح كردم
آی داداش آی حسین آی حسین
انقده تازیانه خوردم
آی داداش آی حسین آی حسین
چه ناله ها برا علم دار زدم
چه سینه ها برای شیر خوار زدم
سر نماز چقدر به یادت بودم
كسی ندید چقدر برات زار زدم
هم قدم سر تو بودم
آی داداش آی حسین آی حسین
فاطمه شد همه وجودم
آی داداش آی حسین آی حسین
زینبت و نمی شناسی
آی داداش آی حسین آی حسین
بس كه سیاهم و كبودم
آی داداش آی حسین آی حسین
دیدی از نی دست خواهر بسته بود
گویا دستان حیدر بسته بود
یاس ها را جوهر نیلی زدند
بچه ها را یك به یك سیلی زدند
آی داداش آی حسین آی حسین
كاشكی مدینه بر نگردم
آی داداش آی حسین آی حسین
من دوباره به تو رسیدم
آی داداش آی حسین آی حسین
كاشكی مدینه بر نگردم
آی داداش آی حسین آی حسین
سرت رو روی نیزه دیدم
آی داداش آی حسین آی حسین
از جیگرم آه كشیدم
آی داداش آی حسین آی حسین
دنبال بچه های زخمیت
آی داداش آی حسین آی حسین
پای برهنه میدویدم
آی داداش آی حسین آی حسین
همه دیدم من و رجز های من
همه دیدن شرر به اشرار زدم
همه دیدن چقدر من و میزدن
كسی ندید چقدر برات زار زدم
روزی هزار بار مردم
آی داداش آی حسین آی حسین
مردم و از سفر آوردم
آی داداش آی حسین آی حسین
كوفه و شام و فتح كردم
آی داداش آی حسین آی حسین
انقده تازیانه خوردم
آی داداش آی حسین آی حسین
چه ناله ها برا علم دار زدم
چه سینه ها برای شیر خوار زدم
سر نماز چقدر به یادت بودم
كسی ندید چقدر برات زار زدم
هم قدم سر تو بودم
آی داداش آی حسین آی حسین
فاطمه شد همه وجودم
آی داداش آی حسین آی حسین
زینبت و نمی شناسی
آی داداش آی حسین آی حسین
بس كه سیاهم و كبودم
آی داداش آی حسین آی حسین
دیدی از نی دست خواهر بسته بود
گویا دستان حیدر بسته بود
یاس ها را جوهر نیلی زدند
بچه ها را یك به یك سیلی زدند
نظرات
نظری وجود ندارد !