یاس بوی مهربانی میدهد عطر دوران جوانی میدهد یاس را آیینهها رو کرده اند یاس را پیغمبران بو کرده اند حضرت زهرا دلش از یاس بود دانههای اشکش از الماس بود اینجا که عطر آگین به بوی مُشک و عود است این خانه گویا خانهی یاس کبود است روزی دو مرغ عشق اینجا لانه کرد لیلی و مجنون را به خود دیوانه کردند هم جان هم بودند و هم جانانهی هم هم شمع هم بودند و هم پروانهی هم امید او بود این چراغ خانهی او گل بود زهرا و علی پروانهی او امّا زمان سبزی گلشن سرآمد این گلشن سرسبز در خاکستر آمد گلچین در اینجا شعلهها افروخت در شعلهی آتش گل و پروانه میسوخت پروانه را با بالهای بسته بردند از ترس اینجا غنچهها صد بار مردند گل نیمه جان و غنچه بی جان هر دو برخاک اینجا دل پروانه شد صد بار صد چاک