یا دُنیا غُرّی غَیری، منم و دنیای اباالفضل دلم من نرود جایی جز حرمِ زیبای اباالفضل مخمورم و دربهدرِ یک قدح از صَهبای اباالفضل بیتابم و غرقم و مستم، نَمی از دریای اباالفضل اباالفضل، نورش مهتابِ زمین است اباالفضل، مَشکش دریای یقین است اباالفضل، سکّاندارِ اربعین است یک جرعهی آب از دستِ خادمِ موکب سقّا میارزد به سلطنتِ اوّل و آخرِ دنیا (دنیاست اباالفضل، دریاست اباالفضل ای تشنهکامان! سقّاست اباالفضل)... * * * * یا دُنیا غُرّی غَیری، من اماننامه نمیخواهم در کهفِ اَمانِ حسینم، من بندهی ثاراللهام یا دُنیا غُرّی غَیری، من شیعهی اَسداللهام دنیای من اباالفضل است، هر جای دگر گمراهم اباالفضل، آغازِ راهِ وصال است اباالفضل، پایانِ سِیرِ کمال است اباالفضل، میداندارِ این قِتال است کشته شدن با پرچمِ او، تشنه و زخمی و تنها میارزد به سلطنتِ اوّل و آخرِ دنیا (دنیاست اباالفضل، دریاست اباالفضل ای تشنهکامان! سقّاست اباالفضل)...