پیراهن معظّم تو شب اول مُحرّم پُر خونه، به عرش آویزونه فریاد وا محمدا، بازم رسید ماه عزا پیرهن زخمیِ حسین، میفته بین قتلگاه دسترنج فاطمه رو شمر میندازه زیر پا غریب حسین غریب حسین... **** این نور عالمینه، حالا قمیصُ الحسینه زندهست پس این خون هنوزم تازه است خون حنجر حسین، ریخته رو پیکر حسین با خنجر کُنْد اومده سنان بالا سر حسین الهی این فاجعه رو نبینه مادر حسین غریب حسین غریب حسین... **** با گریه میگه زینب، حسینم شده معذّب عریانه، آبش بدید عطشانه کاش خنجر بالا نره، سری رو نیزهها نره کاش تن زخمیِ حسین به زیر دست و پا نره کاش بدن بدون سر، زیر سُم اسبا نره غریب حسین غریب حسین...