من عباسم امیر علقمه
تبلیغات

من عباسم امیر علقمه

[ سعید کرمعلی ]
من عبّاسم، امیر علقمه
دریایم و راهی شده‌ام سمت کویر علقمه
به شغالان برسانید که چون باد می‌آید به مسیر علقمه
شرزه شیر علقمه

بیرقم، بالِ مَلَک
زینبم گفته که الله معک
یار، در بدرقه‌ام فی امان الله گفته
به شب تیره بگویید که هنگام فرار است فجر، بسم الله گفته

صبح صادق منم و 
ساقی عاشق منم و
تیغ بر فرق شما می‌زنم امروز که طارق منم و
پدرم حضرت فاروق، علی بوده و فارق، منم و

سر منحوس شما را همه بر طاق زنم
به جبین پسر سعد لعین، داغ زنم

آمدم علقمه تا نزول اجلال کنم 
سرِ منحوس شما را همه پامال کنم

اَنا کفیلُ الزینب، اَنا کفیلُ الزینب...

سلام ای نهر
سلام ای که به کام همه شیرینی و بر ما زهر
منم عبّاس، اگر غافلی ای نهر
مرا بشناس

منم که اشجع النّاسم
منم که دشمن کافر خنّاسم
منم که ساقی باغ پر از یاسم

ز جا برخیز ای نهر
خودت را به لب تشنه‌ی گل‌ها برسان
به مولا برسان

من مُنزل بارانم
من امر کننده‌ی به طوفانم
من عمود ایمانم
من به عرش سکّانم
من باطن قرآنم
من نخل وفا هستم
من دست خدا هستم

روبه‌روی من تمام شرک و کفر صف بندد
وارد نشود خلل به ایمانم
بالاتر از این‌چه از خدا خواهم؟
سردار سرافرازم و سرباز حسین‌جانم

اَنا کفیلُ الزینب، اَنا کفیلُ الزینب...

بر می‌گردم
قاتل العدو به یک نظر می‌گردم
ای دست، مرا یاری کن
ای مشک، وفاداری کن
شاگرد علی هستم
عبّاسم و در پی خطر می‌گردم

در زندگی چو مردگان، صرفی نیست
این دست زِ تن جدا شود، حرفی نیست
بی‌دست شوم، غیور‌تر می‌گردم

من تشنه‌ی شمشیرم
شیرم پسرِ شیرم
هیهات، من از خصم، امان‌نامه نمی‌گیرم
بی‌باکم و می‌جنگم
من آینه‌ام چه باک از سنگم

ای نفسِ من از زندگیِ بعد حسین و کربلا سیرم
تا جان به بدن دارم، تا دست به تن دارم
در راه امام خود با همه‌ توان خود می‌جنگم و می‌میرم
عباسم و در پی خطر می‌گردم

اَنا کفیلُ الزینب، اَنا کفیلُ الزینب...

نظرات