ای ساقی لب تشنگان

ای ساقی لب تشنگان

[ سایر ذاکرین ]
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم...

داغت شکسته پشت من
ای جان جانم، سقای طفلانم

ای ساقـی لب تشنگان
ای جـان جانانم، سقای طفلانم

بـی تو برادر چـون کنم
بـا این سپـاه دون، با این دل پر خون

ناچار آید از قفا
یک ماه تابانم، ای جان جانانم

برخیز و بر در خیمه گر
یک قطره‌ی آبی، به‌به چه خوش‌خوابی

ترسم بمیرند از عطش
طفلان نالانم، سقای طفلانم

فشرده سخنه دختر علی این است
که بار ظلم کشیدن، خلاف آیین است

سکوت در بر ظالم، کمک بود بر ظلم
از آن جبار به ستمدیدگان مسکین است

بکوب بر دهنه خصم، مشت محکم و گو
که این سزای تو، ای بی حیای بی دین است

نظرات