
مركبی آمد بدون صاحب از گشتی غمین ظالمی خون خدا را ریخت بر روی زمین خیمه ها می سوزد و خورشید بین آتش است ماه سوزان از شراره ناله های آتشین اُف بر این بی غیرتی، اُف بر این دشمنی حمله شد بر خیمه ی آلِ عبا ای مؤمنین ای خدا پس آسمان ویران نمی گردد چرا بی ستون شد آسمان از خونِ تو در زمین