فالی زدم به حافظ، نیت عشقو کردم دیدم حافظ میدونه، من فردی روضهگردم انگار میدونه مستم، میگه بگو به لیلا اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها خون و جون من با روضه ترکیبه مستیم از رایحهی بوی سیبه ارباب، ارباب، منو دریاب ***** سینه زدن برا تو بادهی خیلی نابه شال مشکی روضه هدیهی بیبی ربابه تو قلبم همیشه روضه بوده آتیش کاری نداره وقتی سینَم کبوده وقتی سینَم کبوده جملهی ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِه خدا میدونه نوعی استغفاره ارباب، ارباب، منو دریاب ***** خیلی وقته ندیدم دیگه گنبد طلارو خوبه لااقل میبینم خواب کرب و بلارو غیر رویا میبینم زیر گنبد میشینم با خود میگفتم الآن مهدیتونو میبینم مهدیتونو میبینم حرف آخرمو میزنم صادق تو ارباب هستی و من نوکرزاده