
سلسلهی موی دوست حلقهی دام بلاست هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست در بزنم دم به تیغ در نظرش بی دریغ دیدن او یک نظر صد چو منش دست توانای توست نبض زمین و زمان با تو شده حال خوب سهم دل، بی دلان ندارم به غم دوری تو به جز تو علاج ندارم به غیر از تو به هیچ کسی احتیاج نفس میکشم تا ابد در هوایت، حسین هوایی که در روضه های تو دارد ابا عبدالله، خدای احساس من ابا عبدالله، تویی خیرالناس من ابا عبدالله همه میمیرن تو میمونی واسه من