
داداش، دلم با غربت آشنا شد شکستم و قدم دوتا شد ابروی پیوستم جدا شد داداش داداش، از مشک تو هستَم میریزه خون تو از دستم میریزه این سری که بستم میریزه داداش افتادی از رو مرکب، داغ تو تا کمر رفت میغلتیدی رو خاک و تیرا همه تا پَر رفت از توی نخلا دیدم، قطع الیمین شدی تو رو دست نیزه دارا، بالا پایین شدی تو پاشو، نصیب من غم شده عباس یه دنیا ماتم شده عباس چقدر تنت کم شده عباس پاشو داداش، برا چی میگی که برم من؟ برم میشه دعوا توو دشمن تا سرت و از هم بدزدن داداش نه از من و نه از تو، چیزی نمونده جونم چجور برم به خیمه؟ نه میشه نه میتونم داداش، اهل حرم از پا نشستن شکستی و همه شکستن گرهی معجرا رو بستن داداش داداش، تا از رو دوش تو علم رفت ترسی تو قلب دخترم رفت حرمله جانب حرم رفت پاشو چشش به راهه، مشک تو رو سکینه پاشو ببر برادر، دخترام و مدینه داداش، اهل حرم تشنهی آبن، مضطرب طفل ربابن پاشو باهم بریم به خیمه، ببین همه در تب و تابن داداش، محرم سوز و آه زینب، ای همهی سپاه زینب مثل رقیه و سکینه، توو خیمه چشم به راهه زینب داداش نزن آتیش به جونم، داره میسوزه جگر من پاشو بریم به سوی خیمه، دارهمیمیره اصغر من (حسین، حسین حسین حسین حسین جان)۳ داداش، بی تو حسین بی تکیه گاهه، بی تو دلم لبریز آهه خدا میدونه که رفیه بدون تو چه بی پناهه داداش، جون حسین به لب رسیده، دوباره قامتم خمیده این همه تیر و نیزه اینجا، پیکر پاکت و دریده نیزه چیکار کرده با این تن؟ پیچیده پیکرت برادر الهی که حسین بمیره، چی اومده سرت برادر؟ (حسین، حسین حسین حسین حسین جان)۳ داداش، تیر سه پر چشاتو بسته، ای قمر به خون نشسته نمیتونم بلند شم از جا، داغ تو پشتم و شکسته داداش، دلم شده سرای ماتم، پشت برادرت و این غم عمود کین چه کرده با تو؟ فرق سرت پاشیده از هم با رفتن تو ای برادر، عمر منم رسید به آخر محاسنت خزابه در خون، چقدر شدی شبیه حیدر (حسین، حسین داداش، زخمی شده تنت سراسر، دستت جدا شده ز پیکر شادم از اینکه پیش مادر، من و صدا زدی برادر داداش، تن رشیدت شده غارت، زینب میره بی تو اسارت انقدر نزن بازوت و برخاک، داداشت و نده خجالت از پیش من نرو ابالفضل، برادرت بی کس و تنهاست بعد تو کار من تمومه، تنها نذار حسین و عباس (حسین، حسین حسین حسین حسین جان)۳ داداش، ببین دو چشمون ترم رو، بی کسی اهل حرم رو پاشو دوباره کمکم کن، غمت شکسته کمرم رو داداش، تویی علمدار رشیدم، تویی پناهم و امیدم مقابل چشم سکینه، عمود خیمهات و کشیدم بیا بریم به سوی خیمه، غارت معجرا شروع شد ای غیرت الله پاشو از جا، تاراج خیمهها شروع شد (حسین، حسین حسین حسین حسین جان)۲ داداش، ای قمر شکسته ابرو، نیزه و تیر خوردی ز هر سو پاشو علمدار رشیدم، بگو برادر علمت کو؟ داداش، تموم پیکرت پر از تیر، یک بدن و این همه شمشیر؟ به روی قلب بی قرارم، خون سرت شده سرازیر خیلی به هم ریخته تن تو، اینطور که مادرم ندیدت؟ به من بگو برادر، کم شده پیکر رشیدت؟ داداش، مشک تو رو صد پاره کردند، ربابه رو بیچاره کردن با کشتن تو اِرباً اربا، خواهرت و آواره کردن داداش، اهل حرم بیچاره هستن، آمادهی اسارت هستن پاشو ببین لشکر اعدا همه به فکر غارت هستن میخوام که بشنوی صدام و اگه این خندهها اگر بذارن گفتم به دخترای خیمه، گوشوارهها رو در بیارن داداش، ترک زده روی لب تو، غمینم از تاب و تب تو سخته ولی بذار بگم که، بزم شراب و زینب تو