حیدر چه گوهری دارد

حیدر چه گوهری دارد

[ سجاد محمدی ]
حیدر چه گوهری دارد
کرّار دیگری دارد

باید نوشت زینب و بعدش وقار را
در خانه حدس می‌زند او کارزار را
او می‌شمرد، حرکت شمشیر یار را
چون خوانده بود ذهن دَم ذوالفقار را

عقیله‌ی کرّاره، چوب از زمین برداره
نگاه بهش بندازه، تو دستش ذوالفقاره

شمشیر برّانه، توی خطبه‌‌ش طوفانه
ضربان ایمانه، واللّهه
نبض حسین جانه، تو کلامش قرآنه
می‌ره منبر جانانه، واللّهه

شیرزن کرب‌و‌بلا یا زینب...
****
مجلس به وحشت افتاده
دشمن به لکنت افتاده

من که بودم و هستم زِ یاد رفت
آبروی لشکر ابن زیاد رفت
بانوی مکرّمه خطبه تمام کن
دومان معاویه، خانم به باد رفت

وقتی رو منبر می‌ره، صوتش به حیدر می‌ره
حیدری که بی‌لشکر تا قلب خیبر می‌ره

منصورِ علّامه، مَلک‌الموتِ شامه
آبروی اسلامه واللّهه
دریای احساسه، رو حسینش حسّاسه
شصت و نُه تا عباسه

شیرزن کرب‌و‌بلا، یا زینب...

نظرات