الله اکبر، بزنن آن نفخهٔی صور محشر داخل شد زینب، به حریم یاغیان کافر افتاد از حرکت، زنگ اشتران به حکم زینب از روی منبر، به زمین فتاده دشمن با سر چادر زده بر کمر، رفته فتح خیبر اما نه در معرکه، بلکه روی منبر چون فاطمه حامیِ حق بوترابه در آسمان علی باشد مثل اختر یا زینب، یا زینب، یا زینب تا به منزل آخر، شکسته دختر حیدر با تمام جسارت، بین بند اسارت کرده لعن و برائت، بر معاویه لعنت ما بین مجلس، با ابهت استوار ایستاده ذرات عالم، پای صبر و عزتش افتاده حق زهرا رو، به علی حیدر دیگر داده در حفظ معجر، قاسم و علیِ اکبر داده من زینبم نُه فلک گردد روی شستم هفت آسمان تکیّه دارد بر روی دستم من خالق عصمتم من سِرِ اِلٰهام من عالم بی معلمه از اَلَستَم یا زینب، یا زینب، یا زینب شیر شرزه و دخت،دلاور بوترابم من حجابِ حجابم،عُلیا و جنابم قطب عالم امکان امام حضرت سلمان یا زینب... زینب همان کسی است که در راه عفتش عباس میدهد، نخ معجر نمیدهد بسم الله، بسم الله، بسم الله قیام میکنم، قیام میکنم برسم شام کار را تمام میکنم به شاه نجف سلام میکنم خواب و به چشم عَدو حرام میکنم من زینبم عقیدهی من افتادگیاست من اُسوهی مقاومت و ایستادگی شمشیر اگر دهند بجنگم به سادگی با ذوالفقار نسبت من خانوادگی یا علی عقیله منم، عقیله منم به عالم سیدهی جلیله منم به صوت علی، تَکَلُم کنم که الان حیدر این قبیله منم سَیِدَتی یا زینب... زِ یارم بگم، زِ یارم بگم من بجز حسین حرفی ندارم بگم از این مقصد و قرارم بگم خطبه خوندم از ایل و تبارم بگم یادآوری کنم که حسن در جمل چه کرد قاسم به معرکه زد و با چند یل چه کرد در آن منم منم یل مادر عمل چه کرد شد قبضه روح لشگر و دیدن عجل چه کرد یا علی صدا زد صدا، خدا بود خدا چهل منزل به خودت بگو مرحبا به عشق حسین، شه عالمین باید زینب بری اربعین کربلا سَیِدَتی یا زینب...