
به بوی مست شببوها و مریمها، توجّه کن همینکه اشک میریزی، به شبنمها توجّه کن همینکه میرسی از صحن گوهرشاد، شادی کن به شادیهای پنهانگشته در غمها، توجّه کن یکی از یاد تو رفته که در یکفرد میبینیش همینطوری که میآیی، به آدمها توجّه کن کنارت هرکسی، یکجور و با یک ذکر میآید به یازهرا و یاحیدر، به ایندمها توجّه کن به هر علّت، دوقطره اشک رووی گونه چون آمد در این وادی، زیاد از حد به این کمها توجّه کن همیشه قطرهای گم باش پیش حضرت دریا همیشه نزد عالمها به عالمها توجّه کن حرم رفتی به شادیها، به زاریها توجّه کن به نوع نشئگیها و خماریها، توجّه کن حرم انگار مردم را تماماً مهربان کرده به نوع عشقورزیها، به یاریها توجّه کن ببین دلواپسی معنا ندارد در ورودیها به طرز اغلب چشمانتظاریها توجّه کن یکی هستی و خود را چون که صدها تکّه میبینی به این تکثیر در آیینهکاریها، توجّه کن به سیل زائران، وقتیکه میجوشند و میآیند به این دلدادن، این بیاختیاریها توجّه کن به اینکه با چه طیفی میروی پابوس، دقّت کن به نوع چینش این همجواریها، توجّه کن مچاله باش نزد مرقدش تا قیمتی باشی به این آداب اهدای هزاریها، توجّه کن اگر دقّت کنی از گوشهاش بالی زده بیرون به رخت خادمان در کفشداریها، توجّه کن توجّه کن! توجّه کن! کنار حضرت سلطان به هر درد و غمی غیر از نداریها، توجّه کن

فوق العاده ...