
هر چند که در شهر تو بازار زیاد است باید برسم زود، خریدار زیاد است من دربهدرِ پنجره فولادم و دیریست بین من و آن پنجره دیوار زیاد است آنقدر کریمی که بدهکار تو کم نیست آنقدر کریمی که طلبکار زیاد است با بار گناه آمدهام مثل همیشه با بار گناه آمدهام، این بار زیاد است گندم به کبوتر بدهم، شعر بگویم آخر چه کنم در حرمت کار زیاد است نوروز به نوروز، محرم به محرم سرمست زیاد است، عزادار زیاد است هر گوشهی ایران حرم توست که با تو همسایهی دیوار به دیوار زیاد است از دور سلامی و تو از دور جوابی این فاصله انگار نه انگار زیاد است یک شب که به رویای من افتاد مسیرت دیدم چقدر لذت دیدار زیاد است در خواب سر سفرهی اطعام تو گفتی هر قدر که میخوای بردار، زیاد است **** بر مشامم میرسد، هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا من غم و مِهر حسین با شیر از مادر گرفت روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفت بر مشام جان زدم یک قطره از عشق حسین سبقت از عود و گلاب و نافه و عنبر گرفت کربلا یا کربلا... تشنهی آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا