
یکی با رؤیای حج آمد، حاجت گرفت و برگشت یکی با پای فلج آمد، حاجت گرفت و برگشت یکی دیگر از تو میخواهد، لیاقت شهادت یکی میگوید شفاعت کن، مرا آقا قیامت یکی که من باشم و عمریست، نیامده زیارت وای دلم تنگ ایوان طلای توست نه تنها سرم خاک پای توست که من هرچه دارم برای توست وای مرا زائرت کن، خدایی کن کبوتر کن، آقا هوایی کن اگر شد مرا، کربلایی کن رضا جانم، ای رضا جانم ... دلم از باب الجواد آمد، تا آبرو بگیرد کنار حوض گوهرشادت، آمد وضو بگیرد چه میشد چون کودکیهایم، دوباره میشدم گم پدر من را تا ضریح تو، به روی دست مردم میآورد و میشدم مستِ تو ای امام هشتم وای همه ما گدایان سلطانیم گدایان شاه خراسانیم که عمری در این خانه مهمانیم وای الا ای ولی نعمت ایران تویی باعث برکت ایران فدایی تو ملت ایران رضا جانم، ای رضا جانم ...