ای دریای حیا، اقیانوس کَرم

ای دریای حیا، اقیانوس کَرم

[ ابوذر بیوکافی ]
ای دریای حیا، اقیانوس کَرم
با دعای مادرونه‌ت منو دریاب مادرم

ای بانوی مِهر و مهتاب، گنجینه‌ی دُرّ نایاب
مدیون توایم تا ابد ای مادربزرگِ ارباب

ای صاحب‌ احترام، یا اُمُّ المومنین
پای دینِ خدا بودی با امیرالمومنین

اما خیلی بی‌قراری وقتی دَم احتضاری
با گریه میگی به زهرا چشم از علی برنداری

روضه می‌خونی و میری تا کربلا
دَم آخر بی‌قراری برای این ماجرا

وای از ماجرای خنجر وقتی برسه به حنجر
وای از سرای رو نیزه وای از بدنای بی‌سر

نظرات