ای تشنه لب که طاقت خنجر نداشتی

ای تشنه لب که طاقت خنجر نداشتی

[ کربلایی میثم تربتی ]
(ای تشنه‌لب که طاقت خنجر نداشت)2
گویا غریب بودی و مادر نداشتی 

ز زخم تنت روی ریگ بیابان 
به خون دل و اشک و آه یتیمان حسین جانم 

(خداحافظ ای جوانی زینب)2 
سلام ای قد کمانی زینب

خدا را زین غم چه چاره کنم

حسین جان ای آبروی دو عالم 
نگین سلیمان به حلقه‌ی خاتم 

چون چاره نیست می‌روم و می‌گذارمت 
ای پاره‌پاره تن به خدا می‌سپارمت 

دوش قرص مه روی تو به یادم آمد 
طلعت روی نکوی توبه یادم آمد 

بسملی بال و پر خویش به خون می‌آلود 
بین گودال وضوی تو به یادم آمد 

(می‌گذشت از در مسجد نفس آلوده سگی)2 
گذر خویش ز کوی تو به یادم آمد 

السلام علی من استجاب دعا تحت قبةِ
السلام علی من جعل الله شفاء فی تربتِ

السلام علی من بکته ملائکة السماء
السلام علی ساکن کربلا

السلام علی خامس اصحاب کساء
السلام علی الغریب الغرباء

السلام علی الشهید الشهداء
السلام علی المُرَمِّلِ بدماء

نظرات