اگه ندارم من به زندگی میلی عمّه نگاهم کن عوض شدم خیلی بابا به موهای دخترش حسّاسه الان بیاد اینجا منو نمیشناسه! سخته برام، سخته برام عمّه من آغوش بابامو میخوام سه سالمه، سه سالمه، نمیتونم دو قدم راه بیام عمّه ببخش گردن تو بوده زحمتای من تو این مسیر خیلی تازیانه خوردی جای من عمر کمه ولی حرف زیاد، عمّه الان بابام میاد بیا ببین موهام شونه میخواد عمّه الان بابام میاد سلام باباجونم، چشم و دلم روشن نمیگی یک ماهه رفتی میمیرم من! اینی که میبینی خستهتر از اینم زخمه لبات یا من درست نمیبینم؟ آدمِ بد انقدر به لب و دندون تو زد یه کاری کرد که صدای خیزرون هم دراومد تو با سرِ زخمی هم باشی پدرجانِ منی دیدی بابا تو فقط قاریِ قرآن منی تو مجلسش شکست دل حرم من از یزید نمیگذرم بهخاطر غرور خواهرم، من از یزید نمیگذرم من فقط از درد این دل آشفتهم به اُمّکلثوم از گرسنگیم گفتم گذشته این روزا با ناخوشاحوالی کربلا تا شام بود جای عموم خالی بعضی چیزا میمونه به ذهن آدم همیشه سخت گذشت کی میگه یه شب هزار شب نمیشه؟ شبی که زجر با منِ خسته مدارا نمیکرد کاشکی که بابا دیگه اون شب منو پیدا نمیکرد صورت من اگه شده کبود، عموم نبود، عموم نبود رفتیم اگه محلّهی یهود، عموم نبود، عموم نبود