اولین و آخرین اولویت

اولین و آخرین اولویت

[ محسن عراقی ]
اوّلین و آخرین اولویت
اونی که همیشه حاضر و حیِّه
حک شده با قلمِ دستِ اباالفضل
روی این قلبم خادمُ الرقیّه

رقیّه بالانشین جمع حرمه
حسین شمع و رقیّه نور شمع حرمه

آره رقیّه روشنای مصباحُ الهداست
رقیّه مثل خون توی رگ خونِ خداست

بی‌کم و کاست، بی‌حد و مقیاس
تو همونی که فاطمه دلش خواست
اگه عبّاس شد، یه یلِ خاص
تو گذاشتی درجه رو دوشِ عبّاس

وقتی که رو دوش عمو می‌شینی
می‌کنه آسمون عقب‌نشینی
تو تک ستاره‌ی قمرنشینی
داری برا خودت چه سرزمینی

فرمانروای سرزمینم یا رقیّه 
اسم قشنگ و دلنشینم یا رقیّه 
چهره به چهره می‌شناسی تو نوکراتو
ای عشقِ عشقِ نازنینم یا رقیّه

نوکری برا تو داره عاقبت‌به‌خیری
قربونت برم که آمینِ دعای خیری
ملجأ و مرجع سینه‌سوخته‌ها تویی تو
تُو سه‌ سالگی خودت یک‌تنه پیر دِیری

نظرات

واقعا صداتون بینظیره التماس دعا