وقتی دلم اسیر از همه دنیا سیره دوباره جون میگیره ذکر علی میگیره خاتم پیغمبران که روح سرنوشته گفته خدا روی عرش نام علی نوشته چون به مهمانی خدا رفتم روی بال براق برق آسا به شبستان کبریا رفتم تا قاب قوسین او ادنی رفتم در شگفتم که دیدمی همه جا بر لب هر فرشته بود علی رو هر پرده هر در هر دیوار روی هر گل نوشته بود علی خاتم پیغمبران که روح سرنوشته گفته خدا روی عرش نام علی نوشته اهالی آسمون از او مدد میگیرن هزار هزار فرشته واسه علی میمیرن علی گل گلابه گنج طلای نابه ما همه از ترابیم علی ابوترابه عشق علی باغ پر گلم عجین شده با آب و گلم دل من کشور ولایته علی بود سلطان دلم من مست آقام ابوفاضلم (ابالفضل، السلطان اب الحسن)