(زنده باشم به شرط حیات انشاءالله میمیرم برات) ۳ ای درود و صلوات از طرف دادگرت ای امام و نبی و خدا مفتخرت دختران در همه جا دست پدر میبوسند (تو که هستی که زند بوسه به دستت پدرت؟) ۲ (زنده باشم به شرط حیات انشاءالله میمیرم برات) ۳ به خداوند دو عالم به دو عالم نبود چون تو و اُمّ و اَب و شوهر و دُخت و پسرت چه خلوصی چه خضوعی چه خشوعیست تو را که خدا فخر نماید به نماز سحرت (زنده باشم به شرط حیات انشاءالله میمیرم برات) ۳ (همه دین من و جمله تلقین من و) ۲ دین و آیین من و عاقبت کار منی (در کنارت خوشم و فدای لطفت بشم و جنس بی ارزشم و خودت خریدار منی) ۲ (بی سر و سامان تو ام یا حسین دست به دامان تو ام یا حسین) ۲ (زنده باشم به شرط حیات انشاءالله میمیرم برات) ۳