زنده باشم به شرط حیات، ان‌شاءالله می‌میرم برات

زنده باشم به شرط حیات، ان‌شاءالله می‌میرم برات

[ حاج امیر عباسی ]
(زنده باشم به شرط حیات
انشاءالله می‌میرم برات) ۳

ای درود و صلوات از طرف دادگرت
ای امام و نبی و خدا مفتخرت

دختران در همه جا دست پدر می‌بوسند
(تو که هستی که زند بوسه به دستت پدرت؟) ۲

(زنده باشم به شرط حیات
انشاءالله می‌میرم برات) ۳

به خداوند دو عالم به دو عالم نبود
چون تو و اُمّ و اَب و شوهر و دُخت و پسرت
چه خلوصی چه خضوعی چه خشوعی‌ست تو را
که خدا فخر نماید به نماز سحرت

(زنده باشم به شرط حیات
انشاءالله می‌میرم برات) ۳

(همه دین من و جمله تلقین من و) ۲
دین و آیین من و عاقبت کار منی
(در کنارت خوشم و فدای لطفت بشم و 
جنس بی ارزشم و خودت خریدار منی) ۲

(بی سر و سامان تو ام یا حسین
دست به دامان تو ام یا حسین) ۲

(زنده باشم به شرط حیات
انشاءالله می‌میرم برات) ۳

نظرات