زمین لرزید زمین افتاد
تبلیغات

زمین لرزید زمین افتاد

[ ابوذر روحی ]
(زمین لرزید، زمین افتاد، یلِ ام البنین افتاد)۲
علمدارِ من آخر با، عمود آهنین افتاد

ابالفضل

بمون اباالفضل، همه رو با رفتنت پیر کردی
بچّه‌ها منتظرن دیر کردی، تو بری منم زمین گیر کردی

(بمون اباالفضل)۲

(تو می‌ری و برای من، سخته تحمّل غمت)۲
(برو می‌آم دم غروب، رو نیزه‌ها می‌بینمت)۲

(برادرم اباالفضل)۴

(به قلبم درد و غم ریخته، چه خاکی به سرم ریخته؟)۲
رو زخمای تن تو اشک چشم مادرم ریخته، اباالفضل

برات بمیرم، زدنت غرورم و له کردن
از حسادت تو رو مُثله کردن، به عمو حمزه مشابه کردن

(ابر سیاه کینه‌ها، صورت ماهَم و گرفت)۲
لعنت به قومی که ازم، پشت و پناهم و گرفت

(تو می‌ری و برای من، سخته تحمّل غمت)۲
(برو می‌آم دم غروب، رو نیزه‌ها می‌بینمت)۲

(برادرم ابالفضل)۴

(حرم بی‌کس، حرم تنها، روی خاکا علم تنها
تو می‌ری و منم می‌رم، می‌مونه خواهرم تنها، اباالفضل)۲

(تو که نباشی، همه‌ی لشکرَم از دست می‌ره
آبروی حرم از دست می‌ره، حُرمَت خواهرم از دست می‌ره)۲

(بوده خداحافظی‌ها همیشه دشوار عزیزم)۲
تا نرسیدن به حرم، خدانگهدار عزیزم

(تو می‌ری و برای من سخته تحمّل غمت)۲
(برو می‌آم دم غروب، رو نیزه‌ها می‌بینمت)۲

(برادرم اباالفضل)۴

نظرات