دلم تنگ شده بود

دلم تنگ شده بود

[ ابوذر روحی ]
دلم تنگ شده بود، اره دلم تنگ شده بود
برا همین دمی که می‌گیرم و گریه می‌کنم

دلم تنگ شده بود، اره دلم تنگ شده بود 
تو روضه‌هات صد دفعه میمیرم و گریه می‌کنم

دست خودم نیست
خیلی دوست دارم آخه لطف تو کم نیست
اینجا حسینیه‌ی عشق، کم از حرم نیست
دست خودم نیست

دارو ندارم
کی خونه زندگیمو کربلا بیارم
تو سخت‌ترین روزای عمر بودی کنارم
دار و ندارم

خیلی عزیزی
گریه کنم شاید گناهامو بریزی
دیدم شفا گرفت توی صحنت مریضی
خیلی عزیزی

نظرات

عالی

خیلی خیلی خوب بود