حسین طاهری

از راه آمدی و شدی میهمان شهر

7409
136
از راه آمدی و شدی میهمان شهر
با احترام رد شده‌ای از میان شهر

تو آمدی و شهر پر از نور عرش شد
زیر قدوم مرکب تو نیز فرش شد

مردان به رسم حجب وحیا خاک زیر پات
زن‌های شهر قم همه از دم کنیز‌هات

در‌های رحمت از تو به این شهر باز شد
بانو غبار چادرت علّامه ساز شد

آنچه نجف به خاک خودش دیده می‌شود
قم خانه‌ی مراجع تقلید می‌شود

بانو غبار چادرتان درس عصمت است
اسم غلام خانه‌تان مرجعیّت است

تو آمدی و شهر پر از احترام شد
اطراف بیت نور تو بیت الحرام شد

تو عصمت و حدود خدایی خوش آمدی
تو زینب امام رضایی خوش آمدی

موران این رهیم سلیمان ما کجاست؟
ما رعیتیم شاه خراسان ما کجاست؟

آذین شده است کوچه و بازار‌های شهر
تعطیل شد برای شما کار‌های شهر

اطراف کاروان تو نامحرمی که نیست
زن‌ها مراقبند به دورت غمی که نیست

چه خیر مقدمی چه شکوهی چه شوکتی
دارد حضورت از غم زینب حکایتی

آذین شده است کوچه و بازار‌های شام
تعطیل شد برای شما کار‌های شام

در شام خیر مقدمشان تازیانه بود
آتش کنار قافله گرم زبانه بود

معجر نداشت دست برایش حجاب شد
زینب چگونه وارد بزم شراب شد

کار رقیّه‌ی تو همان‌جا تمام شد
وقتی سر تو وارد بازار شام شد

زخم زبان دختر شامی به دخترت
خیره شده است چشم حرامی به دخترت

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش