
کربلا یا کربلا، رسیده از راه قافله خوب نگاه کن کربلا، نداره پایی آبله خوب نگاه کن کربلا، نمیخونه زینب نشسته نافله پسر فاطمس که میشه مهمونت مگه این خانوادهرو نمیشناسی وسط این بیابونا نذاری که بمونن تشنه لالههای عباسی کربلا مثل دریا بیکّرون باش زیر پای عقیله آسمون باش کربلا با رقیه مهربون باش آسمون خون گریه کن، که شده زینب خون دلش دختر مولا شده، توی بیابون منزلش توی بیابون بیحسین، میمونه تنها همسفر با قاتلش شب دوم چه بوی غربتی داره آخه کم کم مصیبتا شروع میشه خیمهها زیر سایهی ابوالفضله ولی ده شب دیگه میون آتیشه چند شب دیگه خیمه قحط آبه دیگه اصغر محاله که بخوابه چند شب دیگه مهمون ربابه نالههای زینبه، برادر از پیشم نرو من ندارم طاقت، غمِ علیِ اکبرو من میمیرم یا حسین اگه ببینم اون سر بیپیکرو زینت دوش مصطفی همین روزا توی گودال بدون پیرُهن میشه بیکفن روی خاک صحرا میمونه میون خاکو خون ولی کفن میشه جان من فکری واسه معجرا کن قبر زینب رو اول دستو پا کن بعد ازون خیمه رو اینجا بنا کن کربلا با رقیه مهربون باش ***