(دوباره میزنم از دل صدا امام رضا) بیا برای خودت کن مرا امام رضا چه دارم از همه دنیا به جز همین یک دل دلی که هست به نام شما امام رضا هوای نفس گرفته مرا، گرفتارم مرا ز دستِ خودم کن رها امام رضا خدا کند دَمِ آخر به داد من برسی که گفتهام همه دَم هرکجا امام رضا به دست هیچکسی رو نمیزنم بس که گرفته دست مرا بارها امام رضا تورا که داشته باشم همیشه دارایم هزار شُکر که دارم تورا امام رضا چقدر حاجت ناگفته را رَوا کردی اَلا اجابت هرچه دعا امام رضا چقدر پیش تو وقت زیارتت گفتم زمان مرگ تو پیشم بیا امام رضا کنار پنجره فولاد تازه فهمیدم که هست بانیِ کرب و بلا امام رضا دلم گرفته، دلم باز روضه میخواهد گرفته از غمِ تو دل عزا امام رضا نوشتهاند که پنجاهمرتبه افتاد به دردِ زَهر که شد مبتلا امام رضا برای اینکه کسی با خبر از او نشود کشید روی سرِ خود عبا امام رضا ولی نیامده جایی به او سَنان زدهاند ندید ضربهی سر نیزه را امام رضا سرش جدا نشد از تن، تنش کشیده نشد نخورد نیزه و سنگ و عصا امام رضا حسین.....