دل دیوونهی امام حسینه
1207
20
- ذاکر: محمدرضا بذری
- سبک: شعر مدح
- موضوع: امام حسین (ع)
- مناسبت: ولادت امام حسین علیه السلام
- سال: 1401
دل دیوونهی امام حسینه
تو میخونهی امام حسینه
دیوونه چی از این دنیا میفهمه
دنیاش خونهی امام حسینه
واسه منِ خراب دنیا فقط حرمه
آره دنیای من آغوش دلبرمه
تا که تو آغوش شیش گوشه سر میذارم
حسم اینه که دست تو زیر سرمه
(ای بهشت ملموسم
من با اینجا مأنوسم
لبم روی ضریح توئه
دستتونو میبوسم) 2
ارباب حسین جان...
دل دربدرِ امام حسینه
تحت نظرِ امام حسینه
اینجوری شناختنم تو دنیا
میگن که نوکرِ امام حسینه
از این آقا تو هر چیزی بگیری کمه
برا امام حسین حتی بمیری کمه
پیش گداییِ مثل حسین بخدا
مقامات وزیری و امیری کمه
اینجا خونهی آقاست
اول آخرِ دنیاست
(جای دیگه بری باختی
هرچی که میخوای اینجاست) 2
ارباب حسین جان...
ماهِ دلمه، آقام ابالفضل
جانم علمِ آقام ابالفضل
دست خالیِ منو میگیره
(دستِ قلمِ آقام ابالفضل) 2
ابالعشق و ابالفضل و ابالادبه
یل حیدر کراره و با جذبه
مَلک موت تو میدون نبرد همیشه
یه قدم از تو و برق چشات عقبه
شیر اشجع الناسه
نوکراشو میشناسه
لطف و مرامشو عشقه
مرد مردا عباسه
آقام ابالفضل...
ای زینت دین امامِ سجاد
آقای زمین امام سجاد
نفست آبرو داده به عالَم
(زین العابدین امامِ سجاد) 2
دعاهای تو گنج عالمه میدونم
خدا رو با ابوحمزهی تو میخونم
دل من از همه آدما که میگیره
خودمو به مناجات تو میرسونم
دل میون سجاده
مبتلای سجاده
دعاهای تو به شیعه
(درس بندگی داده) 2
مولا امامِ سجاد...
****
عاشق شدیم و خون جگری خواستیم ما
در جادهی تو دربدری خواستیم ما
بی دردسر وصال گوارا نمیشود
در راه وصل دردسری خواستیم ما
سنگ ملامت از همه خوردیم سالها
بر کوچهات اگر گذری خواستیم ما
از دربدر شدن بخدا خسته نیستیم
آوارگیِ بیشتری خواستیم ما
گویا خودِ تو هم نظری داشتی به ما
وقتی که گوشهی نظری خواستیم ما
در خانه راه دادی و بالا نشاندهای
ورنه گلیمِ پشتِ دری خواستیم ما
حالا شبیهِ فطرس پر سوخته همه
زانو زدیم و بال و پری خواستیم ما
بالیم و در هوای تو پر در میآوریم
امشب ز کربلای تو سر در میآوریم
واژه به واژه شعر و غزل دادهاي به ما
اين گنج را تو روز ازل دادهاي به ما
اينجا كسى به عاشقى ما محل نداد
تنها تو بودهاى كه محل دادهاى به ما
اين روزگار يكسره سم داد دست ما
اما تو نه، هميشه عسل دادهاى به ما
مردم كه جاي خود، چقدر حُسن آبرو
نزد خداى عز وجل دادهاى به ما
ما پنج وعده وقت قنوت از تو گفتهايم
خيرت قبول، خيرالعمل دادهاى به ما
نامت چقدر گريه ز چشمان ما گرفت
تو گوهر بدون بدل دادهاى به ما
يك بار دست خالى از اين در نرفتهايم
يك كربلا كه حداقل دادهاى به ما
يادش بخير دفعهی اول، چه خوب بود
تصوير گنبد حرمت در غروب بود
يادش بخير گوشهی ايوان حسين جان
يادش بخير نم نم باران حسين جان
پايين پا درست زمينگير تو شديم
يادش بخير ديدهی گريان، حسين جان
يك پيرمرد رو به حرم گريهاش گرفت
ياد مدينه گفت حسن جان، حسين جان
ما در همان زيارت اول عوض شديم
يادش بخير توبه و غفران، حسين جان
يادش بخير كودكيام بين دستهها
پرچم به دوش بين خيابان، حسين جان
يادش بخير پشت در تكيهی محل
دعواى كودكانهی طفلان، حسين جان
يادش بخير نوحهی تركى روضهها
با لحن آذرى سنه قربان، حسين جان
ما در همين حسينيهها قد كشيدهايم
با چشم خويش معجزه بسيار ديدهايم
ديديم در خدا بخدا ما حسين را
خوانديم در يك آيه خدا را حسين را
اين اعتقاد ماست كه در عالم وجود
گفتيم لا مُؤثِرَ اِلّا حسين را
گفتیم با حسينُ مِنّي اَنَا مِن حسين چيست؟
ديديم ما رسول خدا يا حسين را؟
بايدنجف رويم و زيارت كنيم ما
بالاسر عمارتِ مولا، حسين را
يك جور ديگري بخدا دوست داشته
در بين خانه حضرت زهرا، حسين را
ما با تمام سينه زنان شرط كردهايم
باهم صدا زنيم حسن را حسين را
اينها مقدساند ولى ما شناختيم
در انقلاب زينب كبرى حسين را
دنياي ما بنام حسين است هرچه هست
در كيش ما غلام حسين است هر كه هست
بر تو رسول با دل بي تاب گريه كرد
تكبير هفتمينِ تو محراب گريه كرد
روز تولد تو كفنها گريستند
بر تو نخستِ آمدنت آب گريه كرد
آنقدر از لبت اَنَاالعَطشان شنيده اند
تشنه گريست بهر تو سيراب گريه كرد
مقتل نوشته است غروب دهُم كه شد
بر غربت تو مركب اصحاب گريه كرد
بر حال جسم بى كفنت روى خاكها
خورشيد سينه ميزد و مهتاب گريه كرد
مقتل نوشته است كه در مجلس شراب
خيلي سر بريدهی ارباب گريه كرد
قربان آن سه ساله كه كنج خرابهها
وقتي پريد، نيمه شب از خواب گريه كرد
ماهم براى غربت تو گريه ميكنيم
گوشه كنار هيأت تو گريه ميكنيم
****
گفتم از خاتمِ انگشت تو را بشناسم
دیدم انگشت نداری یمنی نیست تو را
استخوانهای تنت مثل دلت نرم شده
جز من و مادر من سینه زنی نیست تو را
تو میخونهی امام حسینه
دیوونه چی از این دنیا میفهمه
دنیاش خونهی امام حسینه
واسه منِ خراب دنیا فقط حرمه
آره دنیای من آغوش دلبرمه
تا که تو آغوش شیش گوشه سر میذارم
حسم اینه که دست تو زیر سرمه
(ای بهشت ملموسم
من با اینجا مأنوسم
لبم روی ضریح توئه
دستتونو میبوسم) 2
ارباب حسین جان...
دل دربدرِ امام حسینه
تحت نظرِ امام حسینه
اینجوری شناختنم تو دنیا
میگن که نوکرِ امام حسینه
از این آقا تو هر چیزی بگیری کمه
برا امام حسین حتی بمیری کمه
پیش گداییِ مثل حسین بخدا
مقامات وزیری و امیری کمه
اینجا خونهی آقاست
اول آخرِ دنیاست
(جای دیگه بری باختی
هرچی که میخوای اینجاست) 2
ارباب حسین جان...
ماهِ دلمه، آقام ابالفضل
جانم علمِ آقام ابالفضل
دست خالیِ منو میگیره
(دستِ قلمِ آقام ابالفضل) 2
ابالعشق و ابالفضل و ابالادبه
یل حیدر کراره و با جذبه
مَلک موت تو میدون نبرد همیشه
یه قدم از تو و برق چشات عقبه
شیر اشجع الناسه
نوکراشو میشناسه
لطف و مرامشو عشقه
مرد مردا عباسه
آقام ابالفضل...
ای زینت دین امامِ سجاد
آقای زمین امام سجاد
نفست آبرو داده به عالَم
(زین العابدین امامِ سجاد) 2
دعاهای تو گنج عالمه میدونم
خدا رو با ابوحمزهی تو میخونم
دل من از همه آدما که میگیره
خودمو به مناجات تو میرسونم
دل میون سجاده
مبتلای سجاده
دعاهای تو به شیعه
(درس بندگی داده) 2
مولا امامِ سجاد...
****
عاشق شدیم و خون جگری خواستیم ما
در جادهی تو دربدری خواستیم ما
بی دردسر وصال گوارا نمیشود
در راه وصل دردسری خواستیم ما
سنگ ملامت از همه خوردیم سالها
بر کوچهات اگر گذری خواستیم ما
از دربدر شدن بخدا خسته نیستیم
آوارگیِ بیشتری خواستیم ما
گویا خودِ تو هم نظری داشتی به ما
وقتی که گوشهی نظری خواستیم ما
در خانه راه دادی و بالا نشاندهای
ورنه گلیمِ پشتِ دری خواستیم ما
حالا شبیهِ فطرس پر سوخته همه
زانو زدیم و بال و پری خواستیم ما
بالیم و در هوای تو پر در میآوریم
امشب ز کربلای تو سر در میآوریم
واژه به واژه شعر و غزل دادهاي به ما
اين گنج را تو روز ازل دادهاي به ما
اينجا كسى به عاشقى ما محل نداد
تنها تو بودهاى كه محل دادهاى به ما
اين روزگار يكسره سم داد دست ما
اما تو نه، هميشه عسل دادهاى به ما
مردم كه جاي خود، چقدر حُسن آبرو
نزد خداى عز وجل دادهاى به ما
ما پنج وعده وقت قنوت از تو گفتهايم
خيرت قبول، خيرالعمل دادهاى به ما
نامت چقدر گريه ز چشمان ما گرفت
تو گوهر بدون بدل دادهاى به ما
يك بار دست خالى از اين در نرفتهايم
يك كربلا كه حداقل دادهاى به ما
يادش بخير دفعهی اول، چه خوب بود
تصوير گنبد حرمت در غروب بود
يادش بخير گوشهی ايوان حسين جان
يادش بخير نم نم باران حسين جان
پايين پا درست زمينگير تو شديم
يادش بخير ديدهی گريان، حسين جان
يك پيرمرد رو به حرم گريهاش گرفت
ياد مدينه گفت حسن جان، حسين جان
ما در همان زيارت اول عوض شديم
يادش بخير توبه و غفران، حسين جان
يادش بخير كودكيام بين دستهها
پرچم به دوش بين خيابان، حسين جان
يادش بخير پشت در تكيهی محل
دعواى كودكانهی طفلان، حسين جان
يادش بخير نوحهی تركى روضهها
با لحن آذرى سنه قربان، حسين جان
ما در همين حسينيهها قد كشيدهايم
با چشم خويش معجزه بسيار ديدهايم
ديديم در خدا بخدا ما حسين را
خوانديم در يك آيه خدا را حسين را
اين اعتقاد ماست كه در عالم وجود
گفتيم لا مُؤثِرَ اِلّا حسين را
گفتیم با حسينُ مِنّي اَنَا مِن حسين چيست؟
ديديم ما رسول خدا يا حسين را؟
بايدنجف رويم و زيارت كنيم ما
بالاسر عمارتِ مولا، حسين را
يك جور ديگري بخدا دوست داشته
در بين خانه حضرت زهرا، حسين را
ما با تمام سينه زنان شرط كردهايم
باهم صدا زنيم حسن را حسين را
اينها مقدساند ولى ما شناختيم
در انقلاب زينب كبرى حسين را
دنياي ما بنام حسين است هرچه هست
در كيش ما غلام حسين است هر كه هست
بر تو رسول با دل بي تاب گريه كرد
تكبير هفتمينِ تو محراب گريه كرد
روز تولد تو كفنها گريستند
بر تو نخستِ آمدنت آب گريه كرد
آنقدر از لبت اَنَاالعَطشان شنيده اند
تشنه گريست بهر تو سيراب گريه كرد
مقتل نوشته است غروب دهُم كه شد
بر غربت تو مركب اصحاب گريه كرد
بر حال جسم بى كفنت روى خاكها
خورشيد سينه ميزد و مهتاب گريه كرد
مقتل نوشته است كه در مجلس شراب
خيلي سر بريدهی ارباب گريه كرد
قربان آن سه ساله كه كنج خرابهها
وقتي پريد، نيمه شب از خواب گريه كرد
ماهم براى غربت تو گريه ميكنيم
گوشه كنار هيأت تو گريه ميكنيم
****
گفتم از خاتمِ انگشت تو را بشناسم
دیدم انگشت نداری یمنی نیست تو را
استخوانهای تنت مثل دلت نرم شده
جز من و مادر من سینه زنی نیست تو را
نظرات
نظری وجود ندارد !