دامن‌کشان رفتی دلم زیر و رو شد

دامن‌کشان رفتی دلم زیر و رو شد

[ محمدحسین حدادیان ]
دامن‌کشان رفتی، (دلم زیرورو شد) ۳
چشم حرامی با حرم روبه‌رو شد

پاشو برگرد خیمه ای کس و کارم
منو تنها نگذار ای علمدارم
علمدارم، علمدارم

آب به خیمه نرسید، (فدای سرت) ۲
حسین قامتش خمید، فدای سرت

******

جلوی دخترای شام
روی منو زمین نندازیا
بازی امروزشونه
هولم بدن هم‌بازیا
هولم بدن، هولم کنن
برا همین بخندن بعضیا

این سنان از زجر (بی‌ادب‌تره) ۳
زجر بگذره سنان نمی‌گذره

بدنم پُر شده از (جای لگد) ۳
شترش راه نمی‌رفت منو می‌زد

کوچه‌هاشون پُر شده از موی من

*******

گفتم با چشم تر
مستی اسم بابامو نبر
تا اینو گفتم شد دردسر
سیلی خوردم جای چند نفر 

همه‌ش منو کشید شبیه وحشیا
همه‌ش می‌گم عموجونم زجرو نبخشیا

******

این‌همه روضه رو فراموش کردن
به حرف زجر و حرمله گوش کردن
چراغای حرم رو خاموش کردن

خیال کن الان توی بازاری
به حرم سه‌ساله نزدیکی
چشم علمدار حرم روشن
رقیّه مونده توی تاریکی

*******

چجوری بیام حرم، با گریه، با زاری
تو هنوزم وسط بازاری
خیلی روضه‌ی نگفته داری

سلام خانوم
ایّتها الصّدّیقة الشّهیده
ای نوه‌ی مادر قدخمیده
گنبدتم مثل موهات سفیده

شنیدم که اربعین جا موندی دلگیرم
من به جای تو زیارت می‌رم

*******

باز رقیّه به اسارت رفت
ای وای ای وای ای وای
پرچم حرم به غارت رفت
ای وای ای وای ای وای

******

موشو گرفت
حرمله به زور النگوشو گرفت

******

دیر بُرید
آخ یه دل سیر بُرید
تا من بشم پیر بُرید
آخ بمیرم

محکم زدن
یه عدّه با هم زدن

نظرات