داره این آهوی سرگردون به دامت پناهنده میشه صدای نقّاره میپیچه دل مُرده باز زنده میشه سلام ای عشق کبوترها سلام ای امید نوکرها شفای فرزندشو میخواد سلام ای نجوای مادرها (من و این گدایی سریع الرضایی)۲ (فقیر اومدم پیش سلطان رضا جان، رضا جان، رضا جان)۳ خداحافظ لباس مشکیها خداحافظ ای ماهِ ماتم خداحافظ کتیبه، بیرق خداحافظ ای شالِ پرچم چه شبهای باصفایی بود چه بزم و چه هیئتهایی بود چقدر باهم گریه میکردیم چه شور و حال و هوایی بود (عزادار خدافظ میوندار خدافظ)۲ (مُحرم، صفر هم تموم شد رو هم چشم گذاشتم تموم شد)۲ بگو روضهها را به ریّان رضا جان، رضا جان، رضا جان) فقیر اومدم پیش سلطان رضا جان، رضا جان، رضا جان