پیام کیانی

خورده به هم نظم تنت

1785
15
خواهرِت از تَل هی به سرش می‌زد
غمِ تو آتیش به جگرش می‌زد

تیرِ آخر و حرمله‌ی ملعون
وسطِ قلبِ برادرش می‌زد

خورده به هم نظمِ تنت
خسته شدن اما هنوز می‌زدنت

غرقِ به خون پیراهنت
رد میشدن با مرکب از رو بدنت

غارت کردن، پیراهنو
هرچی که بود از خیمه‌ها دزدیدنو

هرشب باید مجنونت‌شم
لیلا کیه، لیلا تویی قربونت‌شم

بی‌سر و بی‌سامونت‌شم
کاشکی یه شب کرب‌وبلا مهمونت‌شم

چه خوبه کربلا
مخصوصا غروبِ کربلا

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش