خورده به هم نظم تنت

خورده به هم نظم تنت

[ پیام کیانی ]
خواهرِت از تَل هی به سرش می‌زد
غمِ تو آتیش به جگرش می‌زد

تیرِ آخر و حرمله‌ی ملعون
وسطِ قلبِ برادرش می‌زد

خورده به هم نظمِ تنت
خسته شدن اما هنوز می‌زدنت

غرقِ به خون پیراهنت
رد میشدن با مرکب از رو بدنت

غارت کردن، پیراهنو
هرچی که بود از خیمه‌ها دزدیدنو

هرشب باید مجنونت‌شم
لیلا کیه، لیلا تویی قربونت‌شم

بی‌سر و بی‌سامونت‌شم
کاشکی یه شب کرب‌وبلا مهمونت‌شم

چه خوبه کربلا
مخصوصا غروبِ کربلا

نظرات