حتّی تصوّر بیتو زندگی کردن اصلا، ابدا
151372
1970
- ذاکر: حاج محمود کریمی
- سبک: زمینه
- موضوع: امام حسین (ع)
- مناسبت: شب اول محرم
- سال: 1401
(حتّی تصوّر بیتو زندگی کردن، اصلا؛ ابدا
حتّی تحمّل یک دم از تو دل کندن، حاشا؛ کلّا)2
(ای عزات، ماتم علی؛ غم معظّم علی)2
میاد از ایوون نجف، دم محرّم علی
تربت مطهّر حسین، تو دست نوکر حسین
سینهزنا همه میان به اذن مادر حسین
بیا حسین! در آن لحظهای که میگویند:
به عزّت و شرف لا اله الا الله....
(حتّی برای یکلحظه بیتو سر کردن، اصلا؛ ابدا)2
حتّی تصوّر تو فراق تو مردن، حاشا؛ کلّا
هیئتا همه حرم تو؛ حریم محترم تو
زینب عقیلةالعرب، مقسّم کرم تو
روضههای پرشرر تو؛ عشّاق خونجگر تو
همیشه تحتنظر خواهر مقتدر تو
زینبیام! در آن شور، در آن پریشانی
در آن دمی که نفخ صور میرسد از راه
بیا حسین! در آن لحظهای که میگویند:
به عزّت و شرف لا اله الا الله....
(حتّی تصوّر یک دم از غمت غافل، اصلا؛ ابدا)2
(حتّی تجسّم جنّت بی ابوفاضل، حاشا؛ کلّا)2
ای یل دلاور حسین؛ امیر لشگر حسین
دنیا و آخرت ما تو دست حیدر حسین
یکّهتازه فارِسالعرب؛ امیر هاشمی نسب
تویی خدای جنم و وفا و غیرت و ادب
(من از ازل به زیر رایةالعبّاسم)2
با دستای اباالفضل، اسیر ثارالله
بیا حسین! در آن لحظهای که میگویند:
به عزّت و شرف لا اله الا الله....
اوّل به مدینه مصطفی بر سر زد
دوّم به نجف شیر خدا بر سر زد
سوّم همهی کُن و مکان سینه زدند
تا مادر شاه کربلا بر سر زد
حتّی تحمّل یک دم از تو دل کندن، حاشا؛ کلّا)2
(ای عزات، ماتم علی؛ غم معظّم علی)2
میاد از ایوون نجف، دم محرّم علی
تربت مطهّر حسین، تو دست نوکر حسین
سینهزنا همه میان به اذن مادر حسین
بیا حسین! در آن لحظهای که میگویند:
به عزّت و شرف لا اله الا الله....
(حتّی برای یکلحظه بیتو سر کردن، اصلا؛ ابدا)2
حتّی تصوّر تو فراق تو مردن، حاشا؛ کلّا
هیئتا همه حرم تو؛ حریم محترم تو
زینب عقیلةالعرب، مقسّم کرم تو
روضههای پرشرر تو؛ عشّاق خونجگر تو
همیشه تحتنظر خواهر مقتدر تو
زینبیام! در آن شور، در آن پریشانی
در آن دمی که نفخ صور میرسد از راه
بیا حسین! در آن لحظهای که میگویند:
به عزّت و شرف لا اله الا الله....
(حتّی تصوّر یک دم از غمت غافل، اصلا؛ ابدا)2
(حتّی تجسّم جنّت بی ابوفاضل، حاشا؛ کلّا)2
ای یل دلاور حسین؛ امیر لشگر حسین
دنیا و آخرت ما تو دست حیدر حسین
یکّهتازه فارِسالعرب؛ امیر هاشمی نسب
تویی خدای جنم و وفا و غیرت و ادب
(من از ازل به زیر رایةالعبّاسم)2
با دستای اباالفضل، اسیر ثارالله
بیا حسین! در آن لحظهای که میگویند:
به عزّت و شرف لا اله الا الله....
اوّل به مدینه مصطفی بر سر زد
دوّم به نجف شیر خدا بر سر زد
سوّم همهی کُن و مکان سینه زدند
تا مادر شاه کربلا بر سر زد
نظرات
نظری وجود ندارد !